برای همهی ما پیش آمده است که ترسی غیر منطقی داشته باشیم؛ مثلا از سوسک، عنکبوت، ارتفاع یا تاریکی. اما این ترسها معمولا خفیف هستند و زندگی عادی ما را مختل نمیکنند. اگر ترس آن قدر شدید شود که بر شخص غلبه کند و رفتارهایی غیر قابل کنترل از خود نشان دهد، آن ترس دیگر طبیعی نیست و فوبیا نام میگیرد.
فوبیا، ترسی شدید و بیش از حد، از چیزی خطرناک و حتی غیر خطرناک است. (چرا من از عبارت "بیش از حد" برای تعریف فوبیا استفاده کردم؟ چون ترس در حدود طبیعی و نرمال خود لازم و مفید است.) مکانهای بسته، ارتفاع، رانندگی در بزرگراهها، حشرات، مارها، سوزن و اشیاء تیز تا حدودی میتوانند خطرناک و ترسآور باشند، اما شدت این ترسها در افراد متفاوت است.
اگر شما فوبیا داشته باشید، احتمالا متوجه شدهاید که ترستان اصلا منطقی نیست، اما باز هم نمیتوانید کنترل احساساتتان را در دست بگیرید. حتی فکر به چیزی که از آن میترسید، شما را مضطرب میکند و اگر آن چیز را ببینید، ترس تمام وجودتان را میگیرد و واکنشتان دست خودتان نیست. مثلا شخصی که فوبیای فضای بسته دارد، برای رفتن به دفتر کارش مجبور است از آسانسور استفاده کند. او نمیتواند با ترسش مقابله کند به همین خاطر از کارش استعفا میدهد.
اولین گام برای درمان فوبیا پذیرفتن آن است؛ این که بدانید ترس شدید شما غیر منطقی است و شما دیوانه نیستید فقط فوبیا دارید!
همانطور که از نامش پیداست، ترس طبیعی در طبیعت انسان وجود دارد و از او در برابر خطرات و تهدیدها محافظت میکند. ترس باعث میشود سیستم بدن ما در حالت آماده باش قرار بگیرد و بتواند در سریعترین حالت ممکن به حمله پاسخ دهد.
در فوبیا این ترس بیش از حد است. در حالی که خطر آن قدرها هم در کمین نیست که شما فکر میکنید. شاید شما قانع شوید که ترستان منطقی نیست اما باز هم نمیتوانید ترستان را کنترل کنید. مثلا این طبیعی است که از سگ پیت بول بدون قلاده بترسید اما ترس شدید از یک سگ آپارتمانی کوچک مثل پامرانین، طبیعی نیست. در این صورت شما فوبیای سگ دارید.
ترس طبیعی در کودکان محدودهی گستردهتری دارد. یعنی بسیاری از ترسهایی که در بزرگسالان فوبیا محسوب میشوند در کودکان طبیعی به شمار میروند. مثلا بسیاری از کودکان از تاریکی میترسند و ممکن است چندین بار از پدر و مادرشان بخواهند چراغ اتاقشان را روشن کنند ولی این فوبیای تاریکی نیست. اغلب این کودکان وقتی بزرگ میشوند ، ترسهایشان هم کمتر میشود و یا از بین میرود. در بازههای سنی زیر ترسهایی را مثال زدهایم که طبیعی هستند:
درصورتی که ترس فرزندتان زندگی روزمرهاش را مختل نمیکند و یا باعث ناراحتیاش نمیشود، لازم نیست نگران باشید. در غیر این صورت حتما با یک روانشناس متخصص کودک مشورت کنید.
چهار نوع فوبیا از اصلیترین و رایجترین انواع فوبیا هستند:
بعضی از انواع فوبیا در این چهار دسته قرار نمیگیرند مانند ترس از فضای بسته، ترس از ابتلا به بیماری، ترس از دلقکها و فوبیاهای دیگر که ممکن است برای شما عجیب یا حتی خندهدار باشند. ترسهای رایجی که در این چهار دسته قرار نمیگیرند عبارتند از:
فوبیای اجتماعی یا همان اختلال اضطراب اجتماعی نوعی ترس از اجتماع است که در آن شخص از این که در مقابل جمع قرار بگیرد و قضاوت شود میترسد. این فوبیا در زندگی اجتماعی شخص اختلال ایجاد میکند مثلا او از حضور در مراکز خرید و سینما مضطرب میشود. در موارد شدید هم شخص فقط در خانهاش احساس امنیت میکند.
علائم فوبیا از یک اضطراب و ترس ملایم تا وحشتی شدید و ناگهانی متغیر است. هرچه شما به چیزی که از آن میترسید نزدیکتر باشید، علائم نیز شدیدتر خواهند شد. علائم جسمی فوبیا عبارتند از :
علائم عاطفی فوبیا عبارتند از:
میدانیم که فوبیا آزاردهنده است اما در بسیاری از موارد زندگی شما را مختل نمیکند. مثلا اگر شما فوبیای مار داشته باشید، زمانی که زندگی شهری دارید و با هیچ ماری سر و کله نمیزنید، این فوبیا بود و نبودش فرق چندانی ندارد. اما اگر فوبیای فضای شلوغ داشته باشید، ممکن است در یک زندگی معمولی شهری دچار مشکل شوید. فوبیایی نیازمند درمان است که شما را از فعالیتهایی که میخواهید انجام دهید، باز دارد. شما باید به فکر درمان فوبیای خود باشید، اگر:
تکنیکهایی جامع برای درمان فوبیا و خلاص شدن از شر آن
روشهایی که شخص برای درمان فوبیای خود در پی میگیرد، ممکن است تاثیرگذار باشند. میزان تاثیر روشها به عوامل متعددی مانند شدت فوبیا، درمان حرفهای و میزان حمایت از شخص بستگی دارد. قاعدهای وجود دارد که میگوید: خود درمانی همیشه ارزش امتحان کردن دارد. (البته در اینجا خود درمانی به معنای استفادهی خودسرانه از داروها و روشهای پزشکی نیست)
تا زمانی که میتوانید واکنشهای خود را در فوبیا کنترل کنید، همه چیز دست خودتان است، اما با شدیدتر شدن ترس ممکن است رفتارهایی غیر قابل کنترل از شما سر بزند. در این صورت شما. به حمایت افرادی جز خودتان نیاز دارید. البته حمایت نمیتواند جایگزین درمان حرفهای شود. این که کسی در کنار شما بایستد، دستتان را بگیرد و همزمان با شما با ترسهایتان روبرو شود، اثری فوقالعاده بر روند درمانی فوبیای شما خواهد داشت.