آشنایی با ابعاد و سطوح ذهن در افراد

روانپزشک مشهور زیگموند فروید بنیان گذار رشته‌ی روانکاوی، معتقد بود كه رفتار و شخصیت ناشی از تعامل مداوم و منحصر به فرد نیروهای روانی متضاد است كه در سه سطح مختلف هشیاری عمل می‌كنند: نیمه هشیاری، هشیار، ناهشیار. او اعتقاد داشت كه هر یک از این بخش‌های ذهن تاثیر مهمی بر رفتار اشخاص دارند.

برای درک بهتر و کامل‌تر نظریه‌های فروید لازم است بدانیم او معتقد بود قسمت‌های مختلف شخصیت چه کاری انجام می‌دادند، عملکردشان چگونه بود و چگونه این سه عنصر با هم تعامل دارند تا به تجربه‌ی انسان کمک کنند. لازم است درباره‌ی هر کدام از این سه سطح و نقشی که در شکل دهی به افکار و رفتار انسان دارند، بیشتر بدانیم.

اصطلاح روانکاوی برای اشاره به بسیاری از جنبه‌های کار و تحقیقات فروید از جمله روش درمان فرویدی و روش تحقیقی که برای توسعه‌ی نظریه‌های خود به کار برد، استفاده می‌شود. زمانی که فروید تئوری رشد شخصیت خود را ارائه داد، بسیار از آن مطمئن بود.

سطوح ذهن

زیگموند فروید در سال‌های ۱۹۰۰ تا ۱۹۰۵ میلادی مدل توپوگرافی ذهن را ارائه و توسعه داد و ذهن را در سطوح مشخص، هرکدام با نقش‌ها و کارکرد‌های خاص خود، تفکیک کرد:

1- ذهن نیمه هشیار:

شامل هر چیزی است که به طور بالقوه می‌تواند در ذهن آگاه وارد شود.

2- ذهن هشیار:

شامل تمام افکار، خاطرات، احساسات و آرزوهایی است که در لحظه از آن‌ها آگاه هستیم. این جنبه پردازش ذهنی ماست که می‌توانیم از نظر عقلانی فکر کنیم و صحبت کنیم. این ذهن بخشی از حافظه‌ی ما را هم در بر می‌گیرد.

3- ذهن ناخودآگاه:

مخزنی از احساسات، افکار، خواسته‌ها و خاطراتی است که خارج از آگاهی آگاهانه ما است. ناخودآگاه می‌تواند حاوی مطالب غیرقابل قبول یا ناخوشایند باشد، مانند احساس درد، اضطراب یا تضاد. از این رو انسان سعی بر فراموشی آن‌ها دارد.

فروید سه سطح ذهن را به یک کوه یخ تشبیه کرد. قسمتی از کوه یخ که در بیرون از مشاهده می‌کنید نشان دهنده‌ی ذهن هشیار است. بخشی از کوه یخ که زیر آب است اما هنوز می‌توانید آن را مشاهده کنید نشان دهنده‌ی ذهن نیمه آگاه و بخش عمده‌ای که در زیر آب است اما دیده نمی‌شود نشان دهنده‌ی ذهن ناخودآگاه (ناهشیار) است.

لغزش زبان فرویدی

یک راه برای درک نحوه عملکرد ذهن هشیار و ناخودآگاه این است که به لغزش زبان و بیان اشتباه کلمات نگاه کنیم. اغلب ما تجربه‌ی این لزش زبان را داشته‌ایم. گمان می‌رود که این اشتباهات حاکی از افکار و احساساتی و ناخودآگاه است.

فروید معتقد بود با وجود این که ذهن ناخودآگاه تا حد زیادی غیر قابل دسترسی است اما بعضی اوقات ذهن ناهشیار به طرز غیر منتظره‌ای مانند ترکیدن حباب، در خواب و رویا و یا لغزش زبان، خودش را ابراز می‌کند.

برای وضوح بهتر لغزش زبان فرویدی که به آن اشتباه لپی هم گفته می‌شود، می‌توانیم مردی را مثال بزنیم که برای صدا کردن نامزد فعلی‌اش، اسم نامزد قبلی‌اش را به زبان می‌آورد، در حالی که اغلب ما این را یک خطای ساده می‌دانیم. فروید معتقد است که حمله‌ی ناگهانی ناخودآگاه به ذهن هشیار با لغزش زبان یا رویا، غالبا ناشی از احساسات حل نشده یا سرکوب شده است.

به نظر روانشناسی فرویدی افکار و احساسات خارج از آگاهی همچنان بر رفتارهای ما تاثیر می‌گذارد.

دسترسی به افکار ناخودآگاه

به گفته فروید، ناخودآگاه دائما بر رفتار و تجربیات ما تأثیر می‌گذارد، حتی اگر از این تأثیرات اساسی آگاه نیستیم. ناخودآگاه می‌تواند شامل احساسات سرکوب شده، خاطرات پنهان، عادات، افکار، امیال و واکنش‌ها شود.

اگر ذهن هشیار نمایانگر نوک کوه یخ باشد، آن ذهن ناخودآگاه است که بخش عمده‌ای از کوه یخ را که در زیر آب قرار دارد، تشکیل می‌دهد. خاطرات و احساساتی که برای به یاد داشتن در ذهن هشیار بیش از حد دردناک، شرم آور یا ناراحت کننده هستند، در مخزنی عظیم که ذهن ناخودآگاه را تشکیل می‌دهد، ذخیره می‌شوند.

فروید برای شناسایی ریشه‌های پریشانی روانشناختی، از تکنیک‌هایی مانند تجزیه و تحلیل رویا و تداعی آزاد (به زبان آوردن افکار تصادفی بدون سانسور) استفاده کرد تا احساسات واقعی را نشان دهد.

نقش ذهن نیمه هشیار

ذهن هشیار شامل محتویاتی است که شما در حال حاضر از آن‌ها آگاه هستید و ذهن نیمه آگاه شامل مواردی است که پتانسیل ورود به بخش هشیار ذهن را دارند.

محتویات ذهن نیمه هشیار چیزهایی نیستند که به راحتی به آنها دسترسی پیدا کنید. آنها خاطرات سرکوب نشده هستند که ما برای یک هدف خاص در یک زمان خاص آن‌ها را استخراج می‌کنیم.

ذهن نیمه هشیار هم‌چنین به عنوان محافظ و نگهبان عمل می‌کند. این سطح از ذهن اطلاعاتی که به ذهن هشیار وارد می‌شوند را کنترل می‌نماید.

آیا می‌توان به اطلاعات ذهن نا خودآگاه دست یافت؟

بله این کار ممکن است. رویکرد روانکاوی یا روان تحلیلی این کار را برای مراجعان خود انجام می‌دهد. روش درمانی فرویدی به این صورت است که افکار واپس رانده شده و سرکوب شده را کشف کرده و به ذهن هشیار منتقل می‌کند. البته این کار اصلا کار آسانی نیست. برای انجام آن می‌توانید از روانشناسانی که رویکرد درمانی‌شان روانکاوی یا همان روان تحلیلی است کمک بگیرید.

سخن پایانی

امروزه بسیاری از نظریه‌های زیگموند فروید عصب شناس و روان پزشک اتریشی، تغییر یافته یا رد شده‌اند اما یکی از مهم‌ترین نظریات او ساختار ذهن است. نظریات ساختار شکن او در دوران خود موجب شد پدر علم روانشناسی نامیده شود چرا که بسیاری از روانشناسان تاثیر گذار پس از او نیز نظریات خود را طبق نظریات فروید بیان می‌کردند.

تریتا را در جهت رسیدن به اهدافش حمایت کنید:

منابع:

  1. https://www.verywellmind.com/the-conscious-and-unconscious-mind-2795946

اشتراک گذاری:

مطالب مرتبط
نرگس گودرزی

نرگس گودرزی

مگر یک آدم هر چقدر هم که کوچک باشد، در چند سطر جای می‌گیرد؟
نمی‌دانم ولی شاید بشود گفت من نرگس گودرزی هستم، دانشجوی روانشناسی، علاقه‌مند به مطالعه، داستان، موسیقی و زندگی.

امیدوارم از این مقاله اطلاعات مفیدی کسب کرده باشید، تا مقاله‌ی بعد بدرود!

Does one person, no matter how small, fit into a few rows?
I don't know, but maybe I can say that I'm Narges Goodarzi, a psychology student interested in reading, fiction, music and life.

Hope you found this article useful. Goodbye to the next article!