بررسی پرخاشگری کودکان با استفاده از آزمایش عروسک بوبو

بسیاری از والدین نگران خشونت‌هایی هستند که ممکن است کودکان‌شان در رسانه‌ها ببینند، خصوصا وقتی کودک، رفتار شخص پرخاشگر را تقلید می‌کند، این نگرانی تشدید می‌شود.

پرخاشگری ریشه‌ی بسیاری از بیماری‌های اجتماعی است، از خشونت‌های بین فردی کوچک گرفته تا جنگ‌های بزرگ. از این رو مطالعه‌ی آن می‌تواند تأثیر زیادی بر کیفیت زندگی انسان داشته باشد. روانشناسی اجتماعی به مطالعه‌ی تعاملات انسان و رفتارهای گروهی اختصاص یافته است. از این رو پرخاشگری یکی از پربحث‌ترین تحقیقات دانشمندان روانشناسی اجتماعی است.

چنین فرضیه‌ای پنجاه سال پیش توسط روانشناس کانادایی به نام بندورا مورد آزمایش قرار گرفت. این آزمایش به نام "آزمایش عروسک بوبو" در جهان شناخته شد.

آزمایش پرخاشگری بندورا و عروسک بوبو

آزمایش بندورا یا عروسک بوبو

در یک آزمایش معروف و تأثیرگذار که به آزمایش عروسک بوبو شهرت یافت، آلبرت بندورا و همکارانش فرضیه‌ی "پرخاشگری و خشونت رفتارهایی آموختنی هستند" را مورد آزمایش قرار داده و نشان دادند کودکان از الگوی بزرگسال، پرخاشگری را یاد می‌گیرند.

طبق تئوری یادگیری اجتماعی بندورا، یادگیری از طریق مشاهدات و تعامل با افراد دیگر انجام می‌شود. به عبارتی مردم اقدامات یک دیگر را مشاهده کرده و از هم تقلید می‌کنند.

آلبرت بندورا

روش برگزاری آزمایش بوبو

شرکت‌کنندگان در این آزمایش ۷۲ کودک؛ ۳۶ دختر و ۳۶ پسر در سنین ۳ تا ۶ سال بودند. میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۴ سال و ۴ ماه بود. این شرکت‌کنندگان به سه گروه ۲۴ نفری تقسیم شدند.

1- گروه اول

این گروه کنترل (شاهد) بوده و هیچ الگوی بزرگسالی را مشاهده نمی‌کردند و به تنهایی در اتاق مشغول بازی بودند.

2- گروه دوم

این گروه به مدت ده دقیقه به مشاهده‌ی رفتار پرخاشگرانه‌ی یک الگلوی بزرگسال نسبت به بوبو، می‌نشستند. مدل بزرگسال عروسک بوبو را مورد خشونت کلامی و جسمی قرار می‌داد و مشاهده شد برخی کودکان هنگام تماشای این صحنه فریاد می‌زدند: «بزن تو دماغش!» یا «پرتش کن تو هوا!»

3- گروه سوم

کودکانی که عضو این گروه بودند، رفتار غیر پرخاشگرانه‌ی یک الگوی بزرگسال را به مدت ده دقیقه تماشا می‌کردند. الگوی بزرگسال به بازی با اسباب بازی‌ها می‌پرداخت و عروسک بوبو را نادیده می‌گرفت.

سرانجام هر کدام از این سه گروه به دو گروه دختران و پسران تقسیم شدند. به این ترتیب نیمی از شرکت‌کنندگان هر گروه در معرض مشاهده‌ی یک الگوی بزرگسال همجنس و نیم دیگر گروه در معرض مشاهده‌ی یک الگوی بزرگسال غیر همجنس قرار می‌گرفتند.

بندورا قبل از انجام آزمایش میانگین سطح پرخاشگری هرکدام از شرکت‌کنندگان را اندازه گرفته بود، به این ترتیب میانگین پرخاشگری همه گروه‌ها یکسان بود.

هر کودک جداگانه مورد آزمایش قرار گرفت تا اطمینان حاصل شود که تحت تاثیر رفتار کودکان دیگر قرار نمی‌گیرد. برای شروع آزمایش، کودک وارد اتاق بازی آزمایش می‌شود که در آن کارهای مختلفی انجام می‌گیرد. سپس الگوی بزرگسال به اتاق آمده و طبق برنامه به عروسک بوبو حمله می‌کند و ده دقیقه آن را مورد ضرب و‌ شتم و خشونت‌های کلامی قرار می‌دهد.

اگر قرار بر رفتارهای غیر پرخاشگرانه باشد، الگوی بزرگسال عروسک بوبو را در کل دوره‌ی این ده دقیقه نادیده گرفته و با اسباب بازی‌های دیگر بازی می‌کند.

پس از این که هر کدام از کودکان ده دقیقه در اتاق به مشاهده‌ی الگوی بزرگسال پرداختند به علاوه‌ی کودکان گروه کنترل، به اتاق دیگری که اسباب بازی‌های جذابی داشت فرستاده شدند. با این حال به کودکان اجازه‌ی بازی با هیچکدام از آن اسباب بازی‌های وسوسه‌انگیز داده نشد. هدف از این کار ایجاد حس ناکامی بین شرکت کننده‌ها بود تا آمادگی لازم برای پرخاشگری داشته باشند.

سرانجام هر کودک به آخرین اتاق بازی آزمایش منتقل شد. این اتاق شامل تعدادی اسباب بازی‌های تهاجمی ازجمله گرز، تفنگ دارت و البته عروسک بوبو بود. به غیر از این‌ها، اسباب بازی‌های غیر تهاجمی مانند مداد رنگی، کاغذ، عروسک، حیوانات پلاستیکی و کامیون وجود داشت.

هر کودک ۲۰ دقیقه فرصت داشت در این اتاق بازی کند؛ در حالی که آزمایشگران از پشت آینه‌ی یک طرفه رفتار هر کودک را مشاهده و میزان پرخاشگری او را قضاوت می‌کردند.

پیش‌بینی بندورا از نتیجه‌ی آزمایش

بندورا قبل از انجام آزمایش فرضیه‌های زیر را پیش‌بینی کرده بود:

1- بندورا پیشبینی کرد کودکانی که الگوی بزرگسال را در حال پرخاشگری نسبت به عروسک بوبو می‌بینند، احتمالا رفتار تهاجمی‌ خواهند داشت، حتی اگر الگو آنجا حضور نداشته باشد (فیلم یا انیمیشن الگو پخش شود).

2- کودکانی که الگوی بزرگسال غیر پرخاشگر را مشاهده کرده‌اند، پرخاشگری کمتری نسبت به کودکانی که الگوی بزرگسال پرخاشگر را مشاهده نمودند، از خود نشان می‌دهند، هم‌چنین کمتر از گروه کنترل پرخاشگری می‌کنند.

3- بندورا پیش‌بینی کرد کودکان به احتمال زیاد از مدل‌های بزرگسال همجنس خود تقلید می‌کنند تا مدل‌های جنس مخالف.

4- پسران بیشتر از دختران پرخاشگری می‌کنند.

نتایج آزمایش عروسک بوبو

نتایج آزمایش سه مورد از چهار مورد پیش‌بینی بندورا را تایید می‌کند.

1- کودکانی که در معرض الگوی خشونت‌آمیز بودند، تمایل داشتند دقیقا از رفتار الگوی بزرگسال تقلید کنند.

2- بندورا و ‌همکارانش پیش‌بینی کرده بودند که کودکان در گروه غیر تهاجمی نسبت به کودکان گروه کنترل پرخاشگری کمتری بروز خواهند داد. نتایج نشان داد کودکان گروه با الگوی غیر پرخاشگر نسبت به گروه کنترل پرخاشگری کمتری داشتند، اما گروه پسرانی که یک الگوی زن غیر پرخاشگر را مشاهده کرده بودند، نسبت به گروه کنترل پرخاشگری بیشتری داشتند.

3- همجنس یا غیر همجنس بودن الگوی بزرگسال تفاوت زیادی ایجاد می‌کند. همانطور که بندورا پیش‌بینی کرده بود، پسرانی که الگوی مرد بالغ پرخاشگر را مشاهده کردند، بیشتر از پسرانی که الگوی زن پرخاشگر را مشاهده کرده بودند، میل به پرخاشگری از خود نشان دادند.

نکته‌ی جالبی در همجنس بودن الگو وجود داشت؛ در گروه‌هایی که کودکان الگوی پرخاشگر همجنس خود را مشاهده می‌کردند، پسران تمایل داشتند خشونت‌های بدنی الگوی بزرگسال را تقلید کنند و دختران از پرخاشگری‌های کلامی الگوی بزرگسال تقلید می‌کردند.

4- بندورا در این مورد هم درست پیش‌بینی کرده بود که پسران نسبت به دختران پرخاشگرانه‌تر رفتار می‌کنند؛ طبق نتایج پسران بیش از دوبرابر نسبت به دختران اقدامات خشونت‌آمیز انجام دادند.

نتایج دیگر آزمایش بندورا

نتایج آزمایش عروسک بوبو از تئوری یادگیری بندورا پشتیبانی کرد. بندورا و همکارانش معتقد بودند که این آزمایش نشان می‌دهد چگونه رفتارها با مشاهده و تقلید یاد گرفته می‌شوند. تقلید اجتماعی می‌تواند دستیابی به رفتارهای جدید را بدون نیاز به وجود تقویت کننده که توسط اسکینر پیشنهاد شده بود، سریع تر پیش ببرد.

به گفته ی بندورا رفتار خشونت آمیز الگوهای بزرگسال نسبت به عروسک ها باعث شد تا کودکان به این باور برسند این کار از نظر اجتماعی پذیرفته شده و خود نیز مجازند چنین کاری انجام بدهند. او هم‌چنین اظهار داشت طبق تحقیقات ممکن است کودکان در آینده تمایل داشته باشند در پاسخ به نا امیدی با پرخاشگری واکنش نشان دهند.

در یک مطالعه در پی این آزمایش که در سال ۱۹۶۵ انجام شد، بندورا دریافت اگر به الگوهای پرخاشگر پاداش داده شود، میل به پرخاشگری در کودکان افزایش یافته و اگر مجازات شوند، کودکان از رفتارهای پرخاشگرانه خودداری می‌کنند.

انتقادات از آزمایش عروسک بوبو

آزمایش عروسک بوبو هم مانند هر آزمایش دیگر مورد انتقاد قرار گرفت. موارد زیر تعدادی از انتقادهای وارده به این آزمایش هستند.

1- از آن جا که این آزمایش در یک آزمایشگاه انجام شده است، برخی از منتقدین نشان می‌دهند که نتایج مشاهده شده در چنین مکان و فضایی ممکن است نشان‌دهنده‌ی آنچه در دنیای واقعی رخ می‌دهد نباشد.

2- همه‌ی شرکت‌کنندگان در این آزمایش، پیشینه‌ی نژادی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تقریبا یکسانی داشتند. این امر تعمیم دادن نتایج را برای جوامع بزرگ‌تر که تنوع بیشتری نیز دارند، دشوار می‌کند.

3- از آن جا که داده‌ها بلافاصله جمع‌آوری می‌شوند، ممکن است تأثیر بلند مدت آن نتایج یکسانی با این آزمایش نداشته باشد.

4- رفتار خشونت آمیز نسبت به یک عروسک بسیار متفاوت از پرخاشگری و خشونت علیه یک انسان دیگر در دنیای واقعی است.

5- هم‌چنین گفته شده است که کودکان هنگام ضرب و شتم و خشونت کلامی، واقعا انگیزه‌ای برای پرخاشگری نداشته باشند و صرفا سعی بر خوشحال کردن بزرگسالان داشتند.

6- برخی منتقدان از این بابت معترض بودند که این مطالعه غیر اخلاقی بوده و بندورا و همکارانش رفتارهای پرخاشگرانه به کودکان آموخته‌اند.

تریتا را در جهت رسیدن به اهدافش حمایت کنید:

منابع:

  1. https://www.verywellmind.com/bobo-doll-experiment-2794993

اشتراک گذاری:

مطالب مرتبط
نرگس گودرزی

نرگس گودرزی

مگر یک آدم هر چقدر هم که کوچک باشد، در چند سطر جای می‌گیرد؟
نمی‌دانم ولی شاید بشود گفت من نرگس گودرزی هستم، دانشجوی روانشناسی، علاقه‌مند به مطالعه، داستان، موسیقی و زندگی.

امیدوارم از این مقاله اطلاعات مفیدی کسب کرده باشید، تا مقاله‌ی بعد بدرود!

Does one person, no matter how small, fit into a few rows?
I don't know, but maybe I can say that I'm Narges Goodarzi, a psychology student interested in reading, fiction, music and life.

Hope you found this article useful. Goodbye to the next article!