اختلال کندن مو trichotillomania کندن مکرر مو است. در کل جمعیت، برآورد شیوع ۱۲ ماهه برای اختلال موکنی در بزرگسالان و نوجوانان ۱ تا ۲ درصد است. زنان بیشتر از مردان به این اختلال مبتلا میشوند که نسبت آن 10:1 است. در بین کودکان مبتلا به اختلال موکنی، پسرها و دخترها به طور برابری این اختلال را نشان میدهند.
افراد مبتلا به این اختلال یک میل اجباری (Compulsive) برای کندن مو در خودشان حس میکنند. آنها به اندازهای موهایشان را میکَنند که بخشی از سرشان کممو یا کچل شود. این کم مو شدن یا کچلی نیز رنج، ناراحتی و فشار روانی را برای این افراد به دنبال دارد. کسانی که دچار اختلال مو کندن هستند در زندگی روزمره، عملکرد اجتماعی و شغلی دچار مشکل اساسی میشوند.
اختلال مو کندن در نوزادان نیز دیده شده است اما معمولا در سالهای نخست رشد از بین میرود. آغاز اختلال مو کندن در بیشتر موارد همزمان با بلوغ یا پس از آن است. اختلال مو کندن تریکوتیلومانیا نیز نامیده میشود که واژهای یونانی است. تریکو (مو)، تیل (کشیدن)، مانیا (دیوانگی، جنون). تریکوتیلومانیا بیشتر با دیگر اختلالات روانی به ویژه اختلال افسردگی عمده و اختلال پوست کندن، همایندی و Comorbidity دارد.
بعضی افراد موی خود را به طور عمدی برای از بین بردن تنش یا پریشانی میکِشند. به عنوان مثال، موهایشان را برای رهایی از میل شدید به کشیدن مو میکشند. بعضی از افراد ممکن است آداب مذهبی خاصی را برای کشیدن مو ایجاد کنند، مانند پیدا کردن موهای راست یا گاز گرفتن موها.
بعضی از افراد، موهای خود را بدون اینکه حتی متوجه شوند که چه کاری انجام میدهند، میکشند، مانند زمانی که خسته هستند، در حال مطالعه هستند و یا تلویزیون تماشا میکنند. همان شخص بسته به موقعیت و خلق و خوی، میتواند هم به صورت متمرکز و هم غیرارادی موهای خود را بکشد. موقعیتها یا آداب خاصی ممکن است کشیدن موها را تحریک کند، مانند تکیه دادن سر به دست یا برس زدن موها.
اضطراب، افسردگی و اختلال وسواسی اجباری در کسانی که دچار اختلال مو کندن هستند دیده میشود. استرس نیز میتواند عامل برخی از موارد مو کندن باشد. برخی از روانشناسان بر این باورند که کندن مو مانند یک تقویت کنندهی مثبت کار میکند. به ویژه به این دلیل که فرد پس از تجربهی یک تنش و فشار روانی با کندن موی خود احساس آرامش میکند.
روانشناسانی که رویکرد نوروکوگنیتیو دارند اختلال مو کندن را گونهای از اختلال عادتی یا Habit Disorder میدانند. آنها میگویند که گرههای پایه (عقدههای قاعدهای) در پدید آمدن عادتها، و لبهای پیشانی در سرکوب یا بازداری چنین عاداتی نقش دارند.
همچنین این قبیل مشکلات تا حدودی میتواند جنبه ژنتیکی نیز داشته باشد. مثلا در بررسی خانوادگی ممکن است یکی از اعضای خانواده وسواس داشته باشد اما یادگیری نیز نقش مهمی دارد و میتواند در بروز آن نقش داشته باشد.
این اختلال روانی که به عنوان نوعی عادت در افراد دیده میشود هنگامی که اضطراب به افراد وارد میشوند شروع میشود! این اختلال که بهعنوان وسواس موکنی شناخته میشود عادتی است که با کندن مکرر موها که میتواند منجر به از دست دادن مقدار قابلتوجهی از مو شود به وجود میآید.
دارو درمانی میتواند اختلال مو کندن را کنترل کند اما نمیتواند آن را به طور کامل درمان کند. درمان با کلوپیرامین (آنافرانیل)، داروهای تری سایکلیک (سه حلقهای) نشانه داده است که میتواند سودمند باشد. فلوکستین (پروزاک) و دیگر SSRI ها نیز تا اندازهای سودمند هستند اما عوارض جانبی نیز به همراه دارند.
در گذشته SSRIs برای درمان کندن موها به کار برده میشد اما مدارک دال بر این است که SSRIs موثر نیستند. معمولا برای درمان افسردگی و اضطراب به کار میروند. برای کودکان زیر ۱۸ سال سرترالین و فلوکستین پیشنهاد میشود. که حتما بایستی زیر نظر متخصص هایی مانند متخصص کودکان و یا روانپزشک نوجوانان تجویز بشود
کلومیپرامینT دارویی دیگر که ممکن است برای درمان این اختلال توصیه شود، که معمولا برای درمان افسردگی و وسواس به کار میرود. در مورد کودکان زیر ۱۸ سال بایستی زیر نظر متخصص کودکان و یا روانپزشک نوجوانان مصرف بشود. کلومیپرامین برای درمان اختلال کندن موها آزمایش شده است و در کاهش رفتارهای کندن موها موثر شناخته شده است.