چه چیزی باعث شکل گرفتن نگرش در ما میشود؟ چرا برخی افراد چنین رهبران بزرگی هستند؟ چه چیز باعث میشود افراد رفتار پرخاشگرانه از خود نشان بدهند؟ تبلیغات تلویزیون چگونه باعث میشوند شما محصولی را خریداری کنید؟
اینها فقط برخی سوالات جالب در زمینه روانشناسی اجتماعی هستند. روانشناسان اجتماعی به موضوعاتی که میتوانند تأثیر بسزایی در سلامت و کیفیت زندگی افراد نقش داشته باشند، میپردازند؛ به مسائلی مانند این که چرا رفتار زورگویی و پرخاشگری صورت میگیرد تا بتوانند تحلیل کنند چرا افراد گاهی در کمک به افراد نیازمند کوتاهی میکنند.
به گفتهی Gordon Allport، روانشناسی اجتماعی، رشتهای است که روشهای علمی را به کار میگیرد تا بتواند چگونگی شکل گرفتن افکار، احساسات و رفتار افراد تحت تأثیر حضور دیگران را درک کرده و توضیح دهد. اساساً روانشناسی اجتماعی در مورد این است که چگونه رفتار فردی هر شخص تحت تأثیر محیط اجتماعی است که رفتار در آن صورت میگیرد.
احتمالا تا کنون تجربه کردهاید که افراد دیگر بر نحوهی عمل و انتخابهایتان تأثیر داشته باشند. در نظر بگیرید که اگر تنها میبودید رفتارتان چه تغییری میکرد. رفتارهایی که از خودتان نشان میدهید و تصمیماتی که میگیرید، احتمالا نه تنها به تعداد افراد حاضر در آنجا، بلکه به اشخاصی که در آنجا حضور دارند بستگی دارد. مثلا رفتار شما وقتی در جمع دوستانتان هستید، نسبت به وقتی که در جمع گروهی از همکاران و کارفرمایان هستید، بسیار متفاوت خواهد بود.
روانشناسی اجتماعی به طیف گستردهای از موضوعات اجتماعی نگاه میکند، از جمله:
البته قابل ذکر است که روانشناسی اجتماعی فقط در پی بررسی تأثیرات اجتماعی نیست، ادراک و تعاملات اجتماعی نیز برای درک رفتارهای اجتماعی بسیار لازماند. این که ما چه نظری دربارهی دیگران داریم و متقابلا این که آنها چه نظری دربارهی ما دارند، میتواند در اقدامات و تصمیمات ما تأثیر بسیار زیادی داشته باشد. برای مثال کافیست فقط یک لحظه به این فکر کنید که چگونه در یک مکان عمومی متفاوت از زمانی که در خانه تنها هستید عمل میکنید. ممکن است شما در خانه خودمانی و بیقانون باشید، در حالی که در ملاء عام بسیار مطیع و محتاط رفتار میکنید.
چرا این تفاوت رفتاری وجود دارد؟ چون افراد پیرامون ما، افکار، احساسات، خلقیات، نگرشها و ادراکات ما را شکل میدهند. حضور افراد دیگر میتواند در انتخابها و اعمال ما تفاوت ایجاد کند.
روانشناسی یک زمینهی علمی است و تحقیقاتی که روانشناسان اجتماعی انجام میدهند میتواند تأثیر بسزایی در درک ما از جنبههای مختلف سلامت روان و کیفیت زندگی داشته باشد. برای مثال، تحقیق در مورد همرنگی اجتماعی به ما کمک کرده است تا درک کنیم که چرا نوجوانان تا این اندازه سعی میکنند با گروههای اجتماعی خود سازگار و همرنگ شوند. در نتیجه روانشناسان برنامههایی برای بهداشت عمومی و رویکرد های درمانی برای کمک به نوجوانان در مقابل رفتارهای مضر مانند سیگار کشیدن، آشامیدن مشروب و مصرف مواد تدوین میکنند.
با وجود این که افلاطون ایدهی «ذهن جمعی» و مفاهیمی مانند بطالت اجتماعی و تسهیل اجتماعی را در اواخر دههی ۱۸۰۰ معرفی کرد، پس از جنگ جهانی دوم تحقیقات در مورد روانشناسی اجتماعی با جدیت شروع شد.
وحشت از قتل عام (کشتار دسته جمعی بهودیان توسط آلمانیها در جنگ جهانی دوم) محققان را سوق داد تا دربارهی اثرات تاثیر گذاری اجتماعی، همرنگی و متابعت مطالعه کنند. روانشناسان اجتماعی با تعجب پرسیدند چه چیزی میتواند توضیح دهد که چرا افراد بسیار زیادی در چنین اقدامات وحشتناک و شرورانه ای شرکت کردند؟ آیا افراد فقط از دستورات پیروی میکردند و در معرض فشارهای اجتماعی قرار می گرفتند یا نیروهای دیگری درکار بود که افراد به سمت انجام چنین اقدامات ویرانگرانهای سوق می داد؟
با بررسی این سوالات روانشناسان اجتماعی توانستند درک بیشتری از قدرت نیروهای احتماعی مانند اقتدار، همرنگی و متابعت کسب کنند. به عنوان مثال، روانشناس اجتماعی، استنلی میلگرام، توانست نشان دهد که مردم تا چه اندازه مایلند از چهرههای مقتدر پیروی کنند.
در سری آزمایشاتی که میلگرام و همکارانش انجام دادند، شرکت کنندگاه به عنوان دستیار یک آزمایشگر در اتاق آزمایش قرار می گرفتند. در این اتاق آزمایشگر به شرکت کننده دستور میداد به یک فرد که در اتاق دیگر روی صندلی بسته شده، با فشار دادن دکمه، شوک وارد کند. در واقع این شوکها ساختگی بودند و فرد روی صندلی وانمود میکرد که از پالسهای الکتریکی وارد شده درد میکشد.
در این حالت، ۶۵ درصد قریب به اتفاق کسانی که در این مطالعه شرکت کردند، حداکثر میزان شوک را اعمال کردند، زیرا یک مقام قدرتمند به آنها گفته بود این کار را انجام بدهند.
روانشناسی اجتماعی در قرن بیستم به رشد خود ادامه داد و الهام بخش تحقیقاتی شد که در درک ما از تجربه و رفتار اجتماعی نقش بسزایی داشته است. دنیای اجتماعی ما بخش مهمی از زندگی ما را تشکیل میدهد، بنابراین اصلاً جای تعجب نیست که این موضوع برای افراد زیادی جذاب باشد.
روانشناسی غالباً با بعضی زمینههای مشابه اشتباه گرفته میشود که لازم است آن را متمایز کنیم. زمینههای مشابه عبارتند از مردم شناسی، روانشناسی شخصیت، جامعه شناسی.
چه چیز روانشناسی اجتماعی را متمایز میکند؟ برخلاف مردم شناسی که متکی بر مشاهدات حکایتی و تفسیر ذهنی است، روانشناسی اجتماعی از روشهای علمی و مطالعه تجربی پدیدههای اجتماعی استفاده میکند.
تفکیک روانشناسی و جامعه شناسی بسیار مهم است. درحالی که شباهت زیادی بین این دو رشته وجود دارد، اما تفاوت بزرگی با هم دارند. جامعه شناسی به رفتار اجتماعی در سطح بسیار کلی نگاه میکند. جامعه شناسان به نهادها و فرهنگهایی که در نحوه رفتار مردم تأثیر میگذارند علاقمند هستند. در عوض روانشناسان اجتماعی متغییر های موقعیتی که بر رفتار اجتماعی تأثیر میگذارند را مطالعه میکند. روانشناسی وجامعه شناسی هر دو مباحث مشابهی را مطالعه میکنند و از دیدگاه های مختلف به این سوالات میپردازند.
نگاهی گذرا به اخبار روزانه نشان میدهد که مشکلات اجتماعی تا چه حد میتواند بر زندگی مردم تأثیر بگذارد. روانشناسان با درک بهتر این مسائل میتوانند به دنبال راههایی برای پیشگیری، شناسایی و رفع چنین مشکلاتی بپردازند. روانشناسان اجتماعی به طور معمول بر سلامت روان جامعه تأثیر مستقیم نمیگذارند، اما نتایج تحقیقات آنها تأثیرات چشمگیری بر سلامت روان جامعه دارد.