در افرادی که مستعد خستگی و بیحوصلگی هستند این وضعیت در صورت تداوم میتواند تأثیر منفی بر سلامت روان آنها بگذارد. بنابراین چه اتفاقی میافتد که ما خسته میشویم؟ و چگونه میتوانیم راهکارهایی برای رفع آن بیابیم؟
طبق نظرسنجیهای اخیر، بزرگسالان بهطور متوسط در ایالاتمتحده ۱۳۱ روز در سال را احساس خستگی میکنند. با اینحال مهم نیست که چقدر زمان صرف خستگی میشود بلکه چگونگی واکنش و مقابله با آن اهمیت دارد.
بهطورکلی، خستگی و کسل بودن باعث ایجاد احساس ناخوش آیند در فرد است، زیرا بسیاری از مردم بر این باورند که در این طور مواقع فرد نمیتواند بر روی یک کار مشخص تمرکز کند. بااینحال برخی تحقیقات نشان دادهاند که خسته بودن و کسلی خوب است زیرا این وضعیت به افزایش خلاقیت در فرد کمک میکند.
به بیان دیگر خستگی چیزی است که همه ما در طول زندگی خود بارها و بارها آن را تجربه کردهایم و بر طبق برخی از تحقیقات اینطور به نظر میرسد که حیوانات هم ممکن است در تجربه حس خستگی با ما اشتراک داشته باشند.
همه خستگی را تجربه میکنیم اما برخی از افراد خستگی ناسالم را تجربه میکنند. این نوع خستگی ناتوانکننده است و در درازمدت باعث تأثیر منفی بر سلامت روانی فرد میشود. به همین دلیل دانشمندان در حال انجام مطالعاتی هستند که آنچه در مغز به هنگام خستگی اتفاق میافتد را درک کنند و همچنین راههایی برای برخورد مؤثر با بیحوصلگی ایجاد کنند.
در آغاز، تیم تحقیقاتی معتقد بود تفاوت زیادی در مغز افرادی وجود دارد که پاسخ منفی نسبت به خستگی نشان میدهند و افرادی که هیچ تأثیر بدی را به هنگام خستگی و بیحوصلگی احساس نمیکنند.
بااینحال آزمونهای اولیهای که با استفاده از الکتروانسفالوگرام انجام شد آن را رد کرد. (الکتروانسفالوگرام دستگاهی است که فعالیتهای الکتریکی مغز را با استفاده از ۲۱ الکترودی که به سطح سر به ترتیب خاصی وصل میشود، اندازهگیری میکند.)
قبلا تصور میشد افرادی که واکنشهای منفی نسبت به خستگی دارند، قبل از شروع فرآیند احساس خستگی، امواج مغزی متفاوتی با سایرین دارند اما در طی آزمونهای انجام گرفته مشخص شد که امواج مغزی مشابهای با سایرین دارند و تنها پس از بروز احساس خستگی است که امواج مغزیشان متفاوت میشود.
بنابراین اگر تفاوتی در عملکرد مغز وجود نداشته باشد پس چه چیزی سبب میشود تا کسالت برخی از افراد را بیشتر از دیگران تحت تأثیر قرار دهد؟
محققان بیان کردند که محتملترین پاسخ این است که: برخی از افراد بهسادگی در برابر این احساسات واکنش نشان میدهند و این واکنش سریع میتواند سلامت آنها را تحت تأثیر قرار بدهد. بر طبق تحقیقات قبلی محققان بیان میکنند افرادی که اغلب بیحوصله هستند بیشتر مستعد آسیبهای روانی بهویژه در شرایطی مانند اضطراب و افسردگی هستند.
محققان برای مطالعات خود ۵۴ شرکتکننده را در نظر گرفتند. آنها از داوطلبان خواستند تا در یک نظرسنجی شرکت کنند و به سؤالاتی در مورد الگوهای خستگی و نحوه واکنش به آن پاسخ دهند.
سپس انجام یک فرآیند خستهکننده را به شرکتکنندگان محول کردند. در این آزمایش شرکتکنندگان باید ۸ گیره مجازی بر روی یک صفحه بسازند. در طی این آزمایش محققان فعالیتهای مغزی شرکتکنندگان را با استفاده از دستگاه الکتروانسفالوگرام اندازهگیری کردند. انجام این کار خستهکننده و ملالآور دقیقا همان چیزی است که محققان انتظار آن را داشتند.
محققان طبق نقشه بهدستآمده از فعالیتهای مغزی متوجه شدند که فعالیت ناحیه راست در قسمت جلو مغز و ناحیه چپ بیشتر شده است. علت آن این بود که این دو منطقه به دلایل مختلفی فعال شدهاند. محققان متوجه شدهاند که بخش قدامی چپ مغز به دنبال حواسپرتی از یک موقعیت یا فکر فعالتر میشود.
در مقابل قسمت راست جلویی مغز زمانی فعال میشود که فرد احساسات منفی یا حالات اضطراب را تجربه میکند. محققان دریافتند که شرکتکنندگانی که گزارش دادهاند که بیش از هر روز احساس خستگی کردهاند، فعالیت بیشتری در قسمت راست مغز آنها در پی انجام کار تکراری صورت گرفته است، بنابراین آنها بهطور فزایندهای احساس خستگی میکنند.
افرادی که در زندگی روزمره خود، کارهای خستهکننده و تکراری را انجام میدهند بیشتر سمت چپ مغزشان فعالیت دارد و کسانی که در زندگی دچار روزمرگی نیستند بیشتر سمت راست مغزشان فعال است.
گام بعدی این تحقیقات این است که راهکارهایی برای مقابله با احساس کسالت در افرادی که از این احساس رنج میبرند ارائه دهند. یکی از این راهکارها این است که: شما بهجای تمرکز بر روی اینکه چقدر خسته هستید به فعالیتهایی بپردازید که ذهن شما را فعال میکند و این میتواند راهکار خوبی برای مقابله با کسالت باشد.
با این عمل، فرد میآموزد که چگونه در برابر احساس ملالت مقابله کند و در برابر آن تسلیم نشود. طبق این تحقیقات واکنش مثبتتری نسبت به احساس ملالت و بیحوصلگی امکانپذیر است. ایجاد ارتباط بین یک مطالعه علمی و دنیای واقعی بسیار حائز اهمیت است اگر بتوانیم به مردم کمک کنیم تا با احساس کسالت کنار بیایند این عمل میتواند تأثیر مثبتی بر سلامت ذهنی افراد جامعه داسته باشد.