در حالی که انواع مختلفی از اختلالات افسردگی وجود دارد، شایعترین انواع افسردگی در کودکان، اختلال افسردگی عمده یا ماژور (MDD)، اختلال افسردگی مدام (PDD) و اختلال نامنظمی خلقی اخلال گرانه (DMDD) است. دورههای افسردگی همچنین یکی از ویژگیهای اصلی اختلال دو قطبی در کودکان است.
خبر خوب این است که اختلالات افسردگی در کودکان قابل درمان است. اگر علائم و نشانهها را در فرزند خود تشخیص دهید، یک متخصص بهداشت روان میتواند به شما کمک کند تا بتوانید برنامه درمانی مناسب را برای کاهش علائم و افزایش کیفیت زندگی فرزندتان پیدا کنید.
در اینجا نگاهی به انواع مختلف اختلالات افسردگی در کودکان به همراه علائم، علل، خطرات، تشخیص، درمان و نکات مدیریت آن میاندازیم:
اختلال افسردگی عمده (MDD) یک اختلال شدید است که در آن کودک دورههای افسردگی را تجربه میکند. بیشتر نوجوانان دارای علائمی هستند که حداقل دو هفته ادامه دارد. مطابق دفترچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) علائم افسردگی در کودکان میتواند شامل موارد زیر باشد:
علاوه بر این، کودکان مبتلا به اختلال اضطراب عمده ممکن است علائم اضطراب مانند کمرویی، ترس و مشکلات جسمی بدون دلیل داشته باشند.
تقریبا 2 تا 3 درصد کودکان زیر ده سال علائم MDD یا اختلال افسردگی عمده را از خود نشان میدهند، اما بین سنین 10 تا 14 سالگی، این میزان برای کودکان به 5 تا 8 درصد افزایش مییابد. دختران در سن 15 سالگی تقریبا دو برابر بیشتر از پسران همسن خود به افسردگی دچار میشوند. قبل از بلوغ، پسران میزان افسردگی بالاتری نسبت به دختران دارند.
میزان بهبودی اختلال افسردگی عمده در کودکانی که معالجه میشوند زیاد است. با این حال، دورههای مکرر افسردگی نیز در آنها وجود دارد. موسسه ملی بهداشت روان (NIMH) با توجه به پیامدهای کوتاه مدت و طولانی مدت آن مانند عزت نفس ضعیف، سوء مصرف مواد، ریسک پذیری زیاد، عملکرد تحصیلی ضعیف، رشد ضعیف اجتماعی و خطر خودکشی تشخیص و درمان زودرس افسردگی در کودکان را پیشنهاد میکند.
اختلال افسردگی مداوم (PDD)، که قبلاً به عنوان افسرده خویی شناخته میشد، یک اختلال خلقی مزمن اما ملایمتر از MDD است. برای بزرگسالان، علائم افسردگی باید بیش از حداقل دو سال برای تشخیص بیماری PDD به طول انجامد. برای تشخیص این اختلال در کودکان، یک سال زمان لازم است.
کودکان مبتلا به اختلال افسردگی مداوم نسبت به کودکان مبتلا به اختلال افسردگی عمده، عملکرد فعالانه تری دارند. با وجود علائم در آنها، کودکان مبتلا به افسردگی مداوم معمولاً میتوانند در مدرسه حضور پیدا کرده و در فعالیتهایی شرکت کنند که ممکن است برخی از کودکان مبتلا به MDD نتوانند. كودكان مبتلا به افسردگی مداوم ممكن است مدت طولانی با افسردگی زندگی كرده و باور کنند حالت افسرده آنها "طبیعی" است. والدین یا سایر نزدیکان کودک ممکن است فقط فکر کنند که به جای اختلال افسردگی مداوم، شخصیت خجالتی یا درونگرا دارد.
علائم افسردگی دائم در کودکان مانند علائم افسردگی عمده بوده اما شدت آن کمتر است. میزان اختلال افسردگی در کودکان 3 درصد است. طبق مطالعهای که در سال 2008 در ژورنال تحقیقات روانپزشکی منتشر شده است، 75 درصد کودکان مبتلا به اختلال فسردگی دائم، در آینده اختلال افسردگی عمده را تجربه میکنند. ترکیب افسردگی دائم و افسردگی عمده، "افسردگی مضاعف" در نظر گرفته میشود.
احتمال بهبودی افسردگی دائم در کودکان بسیار زیاد است، خصوصا اگر تحت درمان مناسب قرار بگیرند. البته احتمال عود کردن دوبارهی افسردگی نیز وجود دارد. همان مطالعهی 2008 نشان داد که میزان عود افسردگی دائم در کودکان بیش از 70% در 10 سال بوده است. علاوه بر این، گزارش شده است که هر چه کودک سالهای بیشتری با اختلال افسردگی دائم زندگی کند، احتمال ابتلای او به اختلال اضطراب عمده بیشتر است.
طبق DSM-5، برای کودکان تا 18 سال، اختلال نامنظمی خلقی اخلال گر (DMDD) شرایطی است که در آن کودک به عصبانیت و تحریکپذیری مکرر و شدید دچار میشود. این الگوی رفتاری فراتر از این است که کودک را بد اخلاق و کج خلق بنامیم.
در عوض، کودکان الگوی رفتاری غیرطبیعی، دوره ای، اغلب خشونت آمیز و غیر قابل کنترل را به صورت غیر واکنشی از خود نشان میدهند.
علائم DMDD شامل خلق و خوی تحریکپذیر یا عصبانیت در بیشتر روزها (تقریباً هر روز)، طغیان شدید و شدید (سه بار یا بیشتر در هفته) و مشکل در عملکرد به دلیل تحریکپذیری در خانه، مدرسه یا همراه همسالان است. برای تشخیص، کودک باید این علائم را به مدت 12 ماه یا بیشتر به طور مداوم نشان دهد. شروع DMDD به طور معمول در سن 10 سالگی است و در کودکان زیر 6 سال یا بالاتر از 18 تشخیص داده نمیشود.
از آنجا که DMDD یک تشخیص نسبتا جدید است، درمان بر اساس یافتههای ثابت شده برای کاهش علائم MDD و همچنین اختلال نقص توجه و بیش فعالی (ADHD)، اختلالات اضطرابی و اختلال نافرمانی مقابلهای، صورت میگیرد.
افسردگی میتواند بخشی از اختلال دوقطبی باشد. در این اختلال کودک دورههای شیدایی و نیمه شیدایی و همچنین افسردگی را تجربه میکند. از آنجا که اختلال دوقطبی در کودکان اغلب اشتباه تشخیص داده میشود، در مورد تشخیص آن اختلاف نظرهای فراوانی وجود دارد.
شروع اختلال دو قطبی به طور معمول در اوایل بزرگسالی یا در اواخر آن است اما در کودکان خردسال نیز ممکن است رخ دهد. علائم اختلال دوقطبی در کودکان نسب به بزرگسالان متفاوت است؛ کودکان زیر 9 سال دچار اختلال دوقطبی ممکن است بد خلقی و تحریک روانی، افزایش حرکات افزایش یافته یا تکراری، پارانویا (همه دشمن پنداری) و علائم روان پریشی از خود نشان دهند.
بعد از 9 سالگی، علائم اختلال دوقطبی آنها به علائم بزرگسالان شباهت پیدا میکند؛ احساس شعف یا بیش از حد هیجان زده، ریسک پذیری، توانایی عملکرد با خواب کم یا بدون خواب، افکار رقابتی، صحبت کردن تند یا بلند، بینظمی و بهم ریختگی، احساسات اغراق آمیز توانمندی و موفقیت.
بر اساس گزارش NIMH، اختلال دوقطبی در 1 تا 3 درصد از نوجوانان رخ میدهد و میزان آن در دهه گذشته چهل برابر افزایش یافته است.
با توجه به پیامدهای جدی اختلال دو قطبی در کودکان مانند ؛ عملکرد تحصیلی ضعیف، روابط شخصی مختل شده، سؤ مصرف مواد و خودکشی، لازم است درمان صورت گیرد. دارو میتواند در تثبیت خلق کودک کمک کننده باشد، اما این اختلال اغلب در طول عمر شخص با او همراه است.
انواع مختلفی از اختلالات افسردگی وجود دارد و هرکدام میتوانند تأثیر متفاوتی بر زندگی کودک داشته باشند. اما به طور کلی، اختلالات افسردگی میتواند موجب ناراحتی و تحریکپذیری شود و کودکان را از انجام وظایف روزانه ناتوان سازد و منجر به عملکرد ضعیف در مدرسه، جدایی از دوستان و خانواده و اقدامات خطرناک شود. افسردگی اغلب در کودکان در مقایسه با بزرگسالان متفاوت است.
هیچ کس علت دقیق اختلالات افسردگی در کودکان را نمیداند، اما به نظر میرسد عوامل مختلفی از جمله ژنتیک و عدم تعادل شیمیایی در مغز، در ابتلا به افسردگی نقش دارند. سابقهی تروما، سوءاستفاده جنسی، روابط ضعیف در دوران کودکی با والدین و همچنین سابقه اختلال شخصیتی در خانواده نیز میتواند باعث افسردگی شود.
اگر فکر میکنید فرزند شما ممکن است دچار اختلال افسردگی (یا هر مسئله بهداشت روان دیگری) شود، با پزشک متخصص کودک خود مشورت کنید. پزشک ممکن است چندین آزمایش خون را انجام دهد تا از سالم و به اندازه بودن هر گونه مؤلفه (مانند مونوکلئوز عفونی، اختلالات تیروئید، استفاده از دارو و غیره) که میتواند باعث ایجاد علائم مشابه افسردگی شود، مطمئن شود.
سپس شما را برای ارزیابی کامل به یک اروانشناس ارجاع دهد. در واقع آزمایشگاهی وجود ندارد که اختلالات افسردگی را تشخیص دهد. زمانی که به متخصص مراجعه میکنید، لازم است اطلاعاتی از قبیل سابقهی سلامت روان فرزندتان، علائم فعلی مانند خلق و خو، وضعیت خواب و سطح انرژی مهم است. این اطلاعات به متخصص امکان تشخیص آگاهانه را میدهد.
درمان یک اختلال افسردگی ممکن است در طول زمان نیاز به تغییر داشته و ترکیبی از روان درمانی، دارو درمانی و تغییرات سبک زندگی را شامل شود.
یک درمانگر ممکن است کودک شما را در مورد اختلال افسردگی خاص خود آموزش دهد و راهکارهای مقابلهای را برای کنترل علائم ارائه دهد. درمان ممکن است شامل درمان شناختی رفتاری، مشاوره حمایتی یا درمان بین فردی و همچنین خانواده درمانی برای رفع مشکلات روابط، مشکلات مدیریت رفتاری و راهکارهایی برای کمک به کل خانواده باشد.
درمانی که کودک، خانواده، پزشک و مدرسه را درگیر میکند، اغلب به بهترین شکل ممکن انجام میشود، بنابراین مهم است که در جلسات درمانی فرزند خود شرکت کنید، سؤال کنید و با مدرسه و سایر ارائه دهندگان درمان ارتباط برقرار کنید.
درمانگر یا روانپزشک حتی ممکن است از شما بخواهد که پیشرفت فرزندتان را ثبت کنید تا مشخص شود چه چیزی مفید است و چه چیزی نه.
اگر فرزند شما در معرض خطر باشد ( افکار خودکشی، اقدام به خودکشی، خودآزاری، توهم)، ممکن است ماندن در بیمارستان روانی برای او لازم باشد.
روانپزشک ممکن است برای تثبیت روحیهی فرزندتان، یک داروی محرک و یا داروی آرام بخش و یا ضد افسردگی تجویز کند. یافتن داروی مناسب و دوز مناسب ممکن است مدتی طول بکشد، زیرا هیچ داروی واحدی وجود ندارد که برای همه مفید باشد.
لازم است که بر مصرف داروی فرزندتان نظارت داشته و مراقب عوارض آن باشید.
سبک زندگی خوب مانند، ورزش منظم، خواب مناسب و مدیریت استرس نیز میتواند به کاهش برخی از علائم اختلالات افسردگی کودک شما کمک کند.
اختلالات افسردگی یک نفر، بر کل خانواده اثر میگذارد، بنابراین والدین و سایر اعضای خانواده باید دربارهی اختلال افسردگی بیاموزند. در این صورت همهی آنها از علائم و نشانههای هشدار دهنده غافل نخواهند بود.
در بعضی از مواقع ممکن است فرزند شما در برابر دارو یا درمان مقاومت کند، در این صورت باید احساست کودک را درک کرده و همدلانه با او صحبت کنید که چرا پیروی از توصیه پزشکان و پایبندی به برنامه درمانی باعث میشود به مرور احساس بهتری داشته باشد.
دقت داشته باشید که سلامت روان شما نیز بر درمان کودکتان موثر است. سعی کنید در این دوره برای کنترل اضطراب و بهبود خود از متخصص کمک بگیرید.
اگر در کودکتان متوجه علائم افسردگی شدید، آرامش خودتان را حفظ کنید. کودک شما بیش از هر چیز به حمایت و پشتیبانی شما نیاز دارد. حتما شنیدن این که کودک شما افسردگی دارد از زبان یک متخصص، میتواند احساس ترس و عذاب زیادی به همراه داشته باشد اما این یک حکم حبس ابد نیست. روشهای درمانی مختلف میتوانند افسردگی را درمان و علائم آن را تا حد زیادی کاهش دهند.